امير عليامير علي، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

جوجه اردك زشت

جوجه اردک زشت

    سلام قربونت برم می دونی امروز می خوام درمورد اینکه چرا وبلاگ را جوجه اردک زشت گذاشتم برات بگم.وقتی به دنیا آمدی یه کم زشت بودی برای من که خوشکل ناز بودی ولی بقیه می گفتند نسبت به شما یه کم زشته.خلاصه بگم خاله لیلاامد و تو رو دید و مثل همیشه با قلب مهربونش گفت بهتون قول می دهم وقتی بزرگ شد خیلی خوشکل بشه بابایی گفت مثل جوجه اردک زشت .بعد از یک ماه دیدیم بله گل پسرم خیلی ناز شده و هیچ کس باورش نمیشه که این همان امیر علی قبلی است.یه روز دایی علی بابایی آمد و گفت این همان امیر علی است که می گویند زشته. تعجب کرده بود باورش نمی شد.    عكس ميگ ميگ را خيلي دوست داري       ...
23 تير 1390

پسر بامعرفت

سلام عزیز مامان دیشب می خواستیم برویم خونه مامان جون  تو هم ماشینی که روز تولد حضرت علی (ع) برات خریده بودیم٠(چون اسمت همنام حضرت علی است)برداشتی گفتی می خوام بدم به عمو محمد.من ممانعت کردم ولی بابایی گفت جلوی خساوتت را نگیرم حدس می زدم یه فکری داری بلا.قبلش بهم گفته بودی کلید درب کمد عمو گم شده و از ماشینهای عمو سراغ می گرفتی.(عمو محمد دانشجو هست و کلکسیونی از ماشینهای فلزی زیبا داره که به هیچ کس نمی دهد البته وقتی کوجولو بودی دو تا از آنها را به تو داد یکی را خراب کردی و یکی هم مشهد گم کردی)رفتی داخل اتاق عمو امیر علی:عمو از ماشین من ه مراقبت کن تا من بزرگ شوم. عمو:باشه.مواظبش هستم. اما تو به همین راضی نشدی.:"بذارش داخل کم...
23 تير 1390

آرامگاه سعدی

سلام قربونت برم .عزيز دلم روز پنج شنبه من و تو بابا و مامان جون و بابا جون و دايی سجاد با هم رفتيم آرامگاه سعدي .خيلي خوش گذشت .ظهر مامان جون زنگ زد گفت ناهار بياييد انجا بابايي قبول نكرد .اخه ترتيب ناهار را داده بود .مي خواست كباب درست كند .وسايلش را آماده كرده  بود  با بابا رفته بودي گوشت چرخ كرده گرفته بودي.وقتي پيش بابا هستي خيلي بهت خوش مي گذرد مثل دو تا مرد دو تا دوست با هم رفتار مي كنيد.خلاصه من از سر كار آمدم ديدم با افسون و سروش داخل كوچه بازي ميكنيد آلبوم عكس امسالت را آورده بودي و نشون دوستات مي دادي چقدر كلاس مي گذاري.رفتم داخل بابا گفت بريم خونه مامان جون ،نمي دونم چرا سر به سرمن مي گذاره.دوست داره با هم باشيم. من ...
23 تير 1390
1